چرا اینجاییم؟
برای زندگی
آن هم با رنج
برای تولد یا متولد کردن
برای مرگ
شاید هم زنده بودن
چرا اینجاییم
جایی که وجود بی وجودی وجودت را
انکار میکند
نقطه ای بی پایان
بی پایان تر از شروع
لحظه ای برای ادامه دادن
طلوع خورشیدی
بی انتها
بی انتها تر از غروب ها
چرا اینجاییم ؟
برای ختم زنده ها
کشتن
گاهی به ندرت خوشبخت کردن
ولی باز هم
لحظه هایی برای پیوستن تاریکی ها
در آغوشت میگیرند
چرا اینجاییم
تا شاهد مرگ باشی
تا رنج ، درد و نابودی گریبانگیرت باشد
و عشق
بیهوده ترین بخش زندگانی ات
ختمی دردناک برای ثانیه های بی وجودیت باشد
چرا ما اینجاییم؟
چرا چرا؟
.
.
.